اس ام اس های غمگین سری 2
احساسِ من درد میکشد و افکارِ من تو را بر روی این دیوار !
...........................................................
از یک جایی به بعد فاصله دیگر دور نیست ، درد است ، نزدیک است !
...........................................................
ماشین به راه افتاد … حس میکنم اما چیزی از من به جا مانده ؛ بر روی سینه می گذارم آهسته دستم را … جای دلم خالی !
...........................................................
ارزش دل قد یک مورچه است !!!
هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.
احساسِ من درد میکشد و افکارِ من تو را بر روی این دیوار !
...........................................................
از یک جایی به بعد فاصله دیگر دور نیست ، درد است ، نزدیک است !
...........................................................
ماشین به راه افتاد … حس میکنم اما چیزی از من به جا مانده ؛ بر روی سینه می گذارم آهسته دستم را … جای دلم خالی !
...........................................................
ارزش دل قد یک مورچه است !!!
هر دو خواسته یا ناخواسته زیر پا له میشوند.
...........................................................
دردناک ترین جدایی ها آنهایی هستند که نه کسی گفت چرا و نه کسی فهمید چرا !
...........................................................
هوا بارانی ست ولی شیشه ؛ چرا بخار نمیگیری ؟
نترس ؛ رفت … دیگر اسمش را رویت نمی نویسم !
...........................................................
تمام آرزوی امشب من ، ندیدن فرداست …
...........................................................
دلم شاخه ی شاتوتی که باد خونش را به در و دیوار پاشیده است.
...........................................................
کاش شبی
روزی
جایی
بر لبان تو تکرار میشد نامم …
...........................................................
هرچه لباس می پوشم افاقه نمی کند ، نبودنت کنارم زمستان سختی است.
............................................................
گاهی باید باور کرد که خیلی از آرزوها و رویاهامون فقط توی عکسها و فیلمها واقعیت دارند !
...........................................................
غمگینم همانند گمشده ای که بجای اینکه دنبالش بگردند ، بیشتر فراموشش میکنند …
...........................................................
فاصله زمین تا آسمان ، همان فاصله دل من تا دل توست.
...........................................................
بعضی درد ها را باید نوشت
بعضی درد ها را باید گفت
بعضی درد ها را باید کشید …
...........................................................
از وقتی رفته ای چشمانم را نبسته ام ، روی پلکم نشسته ای !
میترسم ببندم و دیگر نبینمت ؛ من تصویرِ بودنت را اینجا به چشمانم نشانده ام …
...........................................................
بعد تو یه صداى مزاحمى هیچوقت ولم نکرد !
یه صداى مبهمى که هر دم تو گوشم میگفت : باختى …
...........................................................
خسته ام از هر چیزی که نبودنت را به رخم می کشد …
از همه چیز !
...........................................................
آنقدر از حادثه پرم که وقتی به خانه می رسم ، تلویزیون لم می دهد روی کاناپه تا مرا تماشا کند !!!
...........................................................
آرزو کردند باران ببارد ولی خبر نداشتند مترسک فقط دلبسته ی سایه ی خود بود !
...........................................................
کابوس امشبم شده ای تو ؛ دوم شخص مفردی که زمزمه ی دوستت دارم را در گوشم نجوا میکرد و حال میگوید برو …
تک فعلی که هیچگاه انتظار شنیدن صیغه ی امرش را نداشتم !
...........................................................
چه غم انگیز است سرنوشت ماهیِ کوچک وقتی به هوای جفت خود به اقیانوس می زند و نهنگ ها عاشقش می شوند.
...........................................................
نمی توان هیچ کس را مجبور به انجام کاری کرد ، مجبور به داشتن حسی … در نهایت به جایی می رسی که میفهمی هرکس دلیل خودش را دارد و فقط میتوانی امیدوار باشی تا دلیل کسی بشوی و دلیل کسی بمانی …
...........................................................
قحطی همدم است ؛ من به خوش آمدگویی تابلوی خیابان هم دلخوشم.
...........................................................
شرمنده می کنی ؛ گاهی در خواب به من سر می زنی !
...........................................................
جمله “بی تو میمیرم” را هیچوقت باور نکن …
من بی تو هنوز زنده ام ، زنده ای که روزی هزار بار آرزوی مرگ دارد !
...........................................................
بی تو ، زندگی چیزی شبیه هر روز مردن ست !
...........................................................
آرام در گوشه ای نشسته ام ، کار از چسب و باند و پانسمان گذشته ؛ زخم به روحم رسیده !
...........................................................
لحظاتی وجود دارند که دراز کشیده ای و خیره به آسمان و یک چیزی مثل صاعقه وجودت را خالی میکند.
زیرلب میگویی : دیگه مهم نیست !
...........................................................
حواسم را پرت کرده ای …
آنقدر دور که دیگر یادم نیست “تو” رفته ای و “من” حواسم نیست !
...........................................................
گرچه همه بودند اما تو که نبودی و بودن همه نبودن بود تا بودن …
تو نبودی و من در فراقت تمام خلوتم را با خودم تقسیم کردم !
...........................................................
بهترین لذت دنیا وقتی است که وقت رفتن ، نرود …
...........................................................
از دیروز که لبخند زدی هزار سال میگذرد اما ، اکنون تو رفته ای و لبخندت به جا مانده که امروز به من می خندد !
...........................................................
من همونم که میگفتی به هزار گریه میارزه
پس نزا از غمه دوریت شونه های من بلرزه
...........................................................
بزرگ که میشوی ، غصه هایت زودتر از خودت قد میکشند ، دردهایت نیز …
غافل از اینکه لبخندهایت را در آلبوم کودکی جا گذاشته ای …
...........................................................
تمام زندگی ام را حراج کردم ولی او رفت و گفت : هیچ ارزانی بی علت نیست !
...........................................................
تقویم دنیایم این سالها پرشده است از قرمز های بی دلیل …
اینجا که نباشی ، زندگی ام تا اطلاع ثانوی تعطیل میشود !